همکارنفتی | علیرضا علمداری از بازنشستگان صنعت نفت در یادداشتی به همکار نفتی نوشت:
اوضاع نامطلوب و آشفته ای که امروز در مجمع مدیریت کانون ها مشاهده میشود، باور را دشوار میکند که بازنشستگان انتظار داشته باشند با این مدیریت آشفته در مطالبه گری چیزی بیشتر از قطره از دست مدیران محافطه کار و زرنگِ قطره چکان صندوق به دست آنها برسد.
این مدیریت که دچار و گرفتار صفات بدِ خودخواهی ،لجبازی ،باندبازی، سیاسی کاری شده است چگونه میتواند در کار گروهی موفق باشند و اتفاق نظر پیدا کنند و مشکلات بازنشستگان را مرتفع کند، انها وقتی نمیتوانند دورهم بنشينند و یکصدای واحد داشته باشند قطعا در گام بعدی جلوی مدیران صندوق ناموفق هستند که بوده اند و نارضایتی هر روزه بازنشستگان آن را تایید میکند.
شاهد هستید چه اوضاعی در کانون تهران اتفاق افتاده است و همینطور سایر کانون ها هم در موضوعات هیچ گونه اتفاق نظر و اتحادی با هم ندارند.
این نوع اختلافات و قهر کردن ها از مدتها قبل در مجمع مدیران کانونها بوده است اما در جهت رفع آن گامی برداشته نشده که اکنون خود را بوضوع بروز داده است.
اساسا انها درجهت اتحاد و جذب حداکثری جامعه بازنشستگان و تغییر در نحوه و روشهای مطالبه گری و سرعت بخشیدن به ان بسیار ضعیف عمل کرده اند، و دیده ایم که در گذشته چند نفر از بازنشستگان برای تسریع در امر مطالبات خود اقدامکرده و به مجلس میروند اما کانون ها بجای تشویق، با آنها مخالفت میکنند یا بار دیگر عده ای از بازنشستگان به اتفاق نماینده مجلس نزد وزیر میروند اما مورد حمایت و پشتیبانی قرار نمیگیرند، این جرقه های خود جوش احتیاج به جذب، پشتیبانی و حمایت دارد نه دفع، اما مدیریت کانونها هیچ برنامهای در جهت اتحاد و جذب حداکثری بازنشستگان نداشته و ندارد و این در تضاد با اهداف مطالبه گری و مانع رسیدن به مطالبات میشود
و مدیران کانونها فقط به صرف گفتن این که مطالبه گری باید از طریق کانونها باید انجام شود بسنده کردند و برای جذب و پيوند و اتحاد و شنیدن صدای بقیه همکاران بازنشسته که قشر عظیمی را شامل میشود کاری نمیکنند این برخورد غیر منطقي قابل قبول جامعه بازنشستگان نیست و توجیهی ندارد. اساسا باید از تمام توان و ظرفیت بازنشستگان در جهت مطالبه گری برای پیشبرد وتسریع آن استفاده کرد.
همین اتفاقات، عقاید و صفات لجبازی، خود خواهی،زیاده خواهی هم در میانبازنشستگان دیده میشود، دیدهایم که گروه انتخابی کد ۲۳ بجای حل مشکلات خود با مدیران نفت برسر هم دعوا و مشاجره میکردند و همین طور بازنشستگانی هستند بجای حق خواهی از مدیران صندوق که چرا مطابق تورم سالیانه اضافه حقوقی نمیدهند به جان بازنشسته هم صنف خود میفتند که چرا شما بیشتر میگیرید ! یا بازنشسته ای خود جوش بدون کارشناسی لیستی را برای مدیریت صندوق و هیت امنا ارائه میدهد و هر روز هم یک نفر را به آن اضافه میکند که اغلب از مدیران کانون ها هستند که در بحران کارگروهی و اتحادی خود مانده اند، اما همگي عالی و باید به صندوق و هیئت امنا بروند، یا بازنشستگانی هستند که با حرکات کور و بی منطق، پشتیبانی جناحی از مديري را میگیرند، همه این حرکات، اوضاع آشفته مطالبه کری را بدتر میکند و نفع اش را مدیران صندوق میبرند که دنبال این عدم اتحاد و همبستگی هستند، قطعا اگر انها میخواستند میتوانستند این اختلافات بين کانونی و غیر کانونی را حل کنند اما متاسفانه به طبل اختلاف بیشتر کوبیدند و برای بقیه حقی قائل نشدهاند تا از پراکندگی نفع اشان ماندگار باشد.
مدیران کانون و همکاران عزیز بیان این گفته ها چیزی نیست که شما ندانید ،همه ان را میدانید، اما چیزی که مانع کارتان برای رسیدن به اتحاد در کار گروهي است همان صفات بد ،خودخواهی، لجبازی،منفعت طلبی فردی است که سم هست برای کارهای گروهی، اگر قلبا اعتقاد به کار برای بازنشستگان دارید، باید از ان صفات دوری کنید و به صفات هم محوری،گذشت، مهربانی،منفعتطلبی جمعی. مجهز شوید یا از کار گروهي دور شوید.
حقیقا در شرایط فعلي با آمدن وزیر جدید این اوضاع نامساعد و آشفته درمدیریت کانونهای نفت نشانه خوبی هم برای وزير و هم برای بازنشستگان نیست که منتظرند گامي قوی و موثر برای بازگو کردن مطالبات نزد وزیر بر دارند و قطعا برازنده مو سفیدان با تجربه نفت نیست که در اتحاد و همبستگي و کار گروهی بمانند و باعث دلسردی و ناامیدی بازنشستگان از مدیران منتخب خود بشوند.
اما پیشنهادی که میتواند معضلات و مشکلات را هموار و کمک کند.
۱- قدم در راه جذب حداکثری کلیه بازنشستگان برای محکم کردن اتحاد و تقویت یکصدایی عرصه مطالبه گری که در واقع بسیاری از مشکلات و موانع از ان سر چشمه ميگيرد، که با دعوت از برخی از بزرگان و دلسوختگان غیر کانونی در فضای مجازی و نشستن کنار هم برای حل مشکلات و پیوند مطالبه گری و شاید درست تر بعنوان کانونی مجزا که آنها حق دارند به هر دلیلی بیرون از کانونها باشند و تایید آن در مجمع مدیران کانون ها که این حرکت جذبی اتحادی و یکصدایی فصل نوینی از قدرت بازنشستگان در ارائه مطالبات را باز میکند که قطعا تأثیرات بیشتری بر مديران صندوق در گرفتن مطالبات دارد.
۲- ایجاد و شناسایی یک گروه فضای مجازی قوی از بازنشستگان فرهیخته، کارشناس، صاحب نظر و اندیشه از سراسر کشور (اتاق فکر مجازی) برای کمک و مشاوره و حلاجی تمامی مطالبات و مشکلات بازنشستگان در واقع همه تصميمات مطالبه گری از این اتاق که از مدیران کانون و بقیه فرهیختگان متخصص و دلسوز تشکیل یافته است خارج میشود ،ممکن است کانون ها اتاق های فکری برای خود داشته باشند، اما آن کافی نبوده و جواب پس داده است، اما اتاق فکری سراسری قطعا قویتر، برتر و چالشی تر و حاصل کارش هم پخته تر، دقیق تر و ناب تر هست ،در واقع باید از نعمت فضای مجازی که امکان تمامی افکار و اندیشه را در اختیار میگذارد استفاده کرد.
علیرضا علمداری ۱۴۰۳/۶/۱۵
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |